Paieez
Paieez

Paieez

افق

افق ها دور و محسور است ز ابرها

دل من بس که رنجور است ز ابرها

تورا من زندگی‌ام خوانده بودم

چرا تنها گذاشتی نیمه‌ی راه؟

سفر به خیر سلامت باشی جانا

کسی این‌جا ست تورا باز چشم در راه

اگر آیی همان هستی که بودی

همان هستم همان که دیده بودی!

 یونس قدمی

 

احوال سرگشتگی

احوال سرگشتگی؛

قلم برکاغذ می‌گذارم و چند سطری را خط‌خطی می‌کنم، همه‌جا به دنبال آرامش سرک کشیدم و همه‌جا برای دانایی راه جستم و همه‌جا برای رهایی از دام‌های پهن‌شده برنامه ریختم و همه‌جا به دنبال رویاهای خود رفتم و تا حدی به آن‌ها رسیدم ولی به آرامش نرسیدم، این یکی سخت آزارم می‌دهد.

یونس قدمی