ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
انسان روح خود را «داو» نمیگذارد
این آدمیـانسان هرکاری میکند تا به مقصداش برسد و در این گیرودار ممکن است روحاش را هم به «داو» بگذارد. در طول زندگی برای یکبار هم که شده چنین کاری را انجام میدهد و آن از اینقرار است، که روحش را به «داو» نمیگذارد مگر اینکه دل به کسی داده باشد که تمام هستوبوداش او شده باشد در این صورت یا در حقیقت روحاش را به «داو» گذاشته است. دگر برایش مهم نیست که در این «داو» برنده میشود یا میبازد. چون در هردو صورت او را با خود یعنی؛ در قلب خود برای همیشه دارد اگر برندهی میدان هم باشد روحش نزد آنی که به او دلداده است «داو» است، و اگر بازندهی میدان باشد که برای همهی عمر این روح اوست که نزد معشوق به «داو» میماند و او این بر دنیا بدون روح بهتنهایی روزها را به شب میرساند و شبها را به پایان بدون اینکه کاری انجام داده باشد. چون او دگر قمار زندگی را باخته است و چیزی برای رو کردن ندارد و دگر از این میدان دوری میکند و گوشهی عزلت و تنهایی میگزیند و اینطوری برای همیشه روحاش را به آنی که ندارد و مال دگری است به «داو» که هیچ، در حقیقت «هدیه» میکند برای اینکه او خوشبخت باشد...
این تنها آرزوی است که این انسان میتواند...!
یونس قدمی